آخرین مطالب پيوندها
AY.AZARBAYJAN YASHASIN ارسبارانمختصات: ۳۸°۵۴′۲۹″ شمالی ۴۶°۵۱′۵۴″ شرقی ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() عاشق چنگیز مهدیپور
![]() ![]() ارسباران یا قره داغ(Arasbaran) ناحیهای کوهستانی با وسعت بیش از ۱۲ هزار کیلومتر مربع در شمال استان آذربایجان شرقی و جنوب رودخانه ارس واقع شده و با دو کشور همسایه است. ارسباران همان «۱۸ محال» معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر میشد و امروز شامل شهرستانهای اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرین و هریس و بخشهایی از شهرستانهای جلفا، مشکین شهر، پارسآباد و گرمی میشود . نام این منطقه در کتاب نزههالقلوب نوشته حمدالله مستوفی قزوینی و کتاب صورالاقالیم یا هفت کشور نوشته ابواسحاق اصطخری بشکل قرهداغ یا قراجهداغ آمده است. ارسباران عنوان جدیدی است که متعاقب سیاستهای مرکز گرایانه و آسیمالسیون فرهنگی زمان رضا شاه ساخته شد. بررسی مدارک در اداره ثبت اسناد کلیبر نشان میدهد که حداقل تا سال ۱۳۱۰ کلمه ارسباران استفاده نمیشده است. گفته شده قره داغ وصفی است که همسایگان شرقی منطقه (اهالی اردبیل) ساخته وپرداخته کرده و به یادگارگذاشتهاند، بااین توضیح که قره درلسان ترکی دلالت برانبوهی وکثرت ودرهم تنیدگی میکند مردم قره داغ در طی جنگهای ایران و روس نقش اساسی داشتند و بخش اعظم تدارکات وافراد قشون ایران ازاین نواحی تامین می شده است. در انقلاب مشروطیت قره داغیها دردوجبهه صحنه گردان بودهاند، دریکطرف رحیم خان چلبیانلو ودرطرف دیگر ستارخان قره داغی راداریم، اولی برضد انقلاب یک تنه ایستاده بود ودومی سردارملت وانقلاب لقب گرفته بود. محتویات
قابلیتهای توریستی ارسبارانقسمتی از ارسباران از سال ۱۹۷۶ توسط UNESCO منطقه ذخیرهگاه زیستکرهه اعلام شده است. در پارک ملی ارسباران ۲۲۰گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوهای، گرگ، «وشق» (سیاهگوش) و «پلنگ») و ۲۲گونه ماهی شناخته شده است. از گونههای پرندگان بومی ارسباران میتوان به «قره خروس قفقازی»، کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بیشماری پرندگان آبزی و خشکیزی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است. ارسباران صرف نظر از جاذبههای شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونههای گیاهی و جانوری کمیاب، چشماندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیبپذیری بالای خود در سالهای ۱۳۵۰و ۱۳۵۲شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت. در این میان جنگلهای بلوط «ممرز» به همراه گونههایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه میکنند. میوه جنگلی قرهقات نیز در جنگلهای ارسباران به وفور یافت میشود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آنها در جنگلهای ارسباران زیست میکنند. طی سالهای اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونهبرداری مستمر و مداوم، قارچهای منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.قارچ دنبلان در بیشههای منطقه ارسباران، مخصوصا در نزدیکیهای روستای دریلو به وفور یافت میشود. قابل توجه است که دنبالان در زبان ترکی به معنی متورم میدهد؛ بدین ترتیب که این قارچ در حین رشد خاکهای بالای خود را اندکی بالا میآورد و اهالی از همین نشانه قارچ را پیدا میکنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در منطقه ارسباران دلالت میکند. یک تحقق اخیر سه نقطه را با بالاترین توانمندی گردشگری مشخص کرده است. این سه مکان، که در مجاورت جاده کلیبر - عاشقلو (مسیر عباسآباد-آینالو - وایقان) قرار گرفتهاند، عبارتند از قلعه بابک، دره مکیدی و آینالو. البته، مکانهای زیادی وجود دارند، که علیرغم شناخته بودن به مردم محل، هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفتهاند. برای مثال، زیارتگاه بابا سیف الدین تا قبل از تخلیه کامل روستای گرمناب مورد توجه اهالی، چه شیعه و چه اهل حق، قرار داشت. زوار در محیط سر سبز گوسفندی قربانی را کباب کرده و هنگام ترک محل از درختان دغدغان ریسمانهای رنگی آویزان میکردنند. ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعیشان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم میکنند. چپرلی و آغداش از دیدنیترین ییلاقها هستند. متاسفانه به دلیل کم توجهی ها این منطقه وسیع از نظر دسترسی به پایتخت ، تهران ، به نوعی در بن بست مواصلاتی قرار گرفته امید می رود با احداث جاده سراب به شهر میانه ، ارسباران از بن بست خارج شده و راه دسترسی به تهران حداقل سه ساعت کاهش یابد ارسباران در گذر تاريخنقش تاریخی ارسباران موضوع گستردهای است و در این مقاله دانشنامه ای، حتی بطور مختصر، قابل بررسی نیست. بنابر این منابع زیر توصیه میشوند:
برای مطالعه گزارش مجمل تاریخ ارسباران از دید یک ناظر خارجی مقاله زیر توصیه میشود:
جمیعت شناسی منطقهجزئیات بیشتر --> عشایر ارسباران در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی عشایری داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از چلبیانلو (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، حاجی علیلو (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار). آن زمان، اهر به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت. به تدریج بخشی از این عشایر ساکن شدند، به گونهای که در آغاز قرن بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود. بروز قحطی و بی سامانیهای پس از جنگ جهانی دوم شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. یک نمونه عمق فاجعه را آشکار میکند: جمعیت روستای عباسآباد از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک (آینالو، ینگی قیشلاق، گاویران و گرمناب از سکنه خالی شده بودند.)جای تعجب نیست که در آستانه انقلاب، هنگامی که محیطبانان دیگر جرات اجرای قانون را نداشتند، اهالی خشمگین بخش عظیمی از حیات وحش و جنگلها را منهدم کردند. پس از انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان رئیس جهور شایعهای پخش شد مبنی بر آنکه دولت به در خواست UNESCO با پرداخت پول روستاها را تخلیه خواهد کرد. عدهای از مهاجرین برگشته و خانههایی مدرن ساختند. در حال حاضر، علیرغم فروکش کردن شایع مذکور، جمعیت ناحیه در حال افزایش است. البته، به علت نبود فرصتیهای شغلی برای جوانان، ترکیب جمعیّت کاملا نامتقارن است و به قول محسن رضایی، روستاها به خانه سالمندان تبدیل شده است. زبانزبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبانهای ترکی میباشد. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا (چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی بودند در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است. تا قبل از شیوع تلفن همراه، در ارسباران اکثر مردان و پسرن قادر به ارتباط موثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است. دیناکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازدهامامی هستند. آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گورانها در اصل متعلق به ایل شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباشها در عهد شاه اسماعیل بود. هوییت فرهنگیبخاطر ساختار خاص زبان ترکی، مرز بین خاطرات فردی و خاطرات جمعی مبهم است. این مشخصه ایجاد فرهنگ شفاهی را در اشکال گوناگون بسیار آسان میکند. اساطیراهالی قریب به اتفاق روستاها نوعی تقدس را به چندین محل واقع در اراضی روستا نسبت میدهند. این مکانها، در حالت کلی، در جاهایی با توپوگرافی خاص قرار گرفته، و به گونهای با مشاهده موثق اجنه مرتبط هستند. در بعضی از این مکانهای مقدس، که اجاق نامیده میشوند، مردم حیوانات نذری قربانی میکنند. در بقیه، دور درختی (مخصوصا درخت دغدغان) سنگهای بزرگ جمع کرده و از شاخههای آن نخهای رنگی آویزان میکنند. لازم به توضیح است که دغدغان، به نوبه خود، نوعی تقدس دارد. حد اقل تا سی سال پیش روز چهار شنبه سوری شاخه هاّ باریک دغدغان را بریده، از آنها چلیپای نقشداری درست کرده و برای دفع بلا به گردن برهها - که قرار بود تا سیزده بدر برای اولین بار از طویله بیرون آورده شوند- آویزان میکردند. احتمالا این رسم ریشهای ارمنی - زرتشتی داشته باشد. در اکثر روستاها، مکانهای غیر مقدسی وجود دارند که از طریق قصههای عامیانه به رابطه انسانها و خرسها مربوط میشوند (اشارهای جالب به نقش اساطیری خرس در فرهنگ اقوام بر خواسته از استپهای اسیای مرکزی). تم اصلی به قرار زیر است؛ خرس نری دختر جوانی را دزدیده به لانهاش میبرد. دختر حامله شده و فرزند دو رگهای به دنیا میآورد. در فرصتی دختر فرار کرده خرس عاشق را با فرزند گریان جای میگذارد. گرگ، جدّ نمادین قبایل مغول و ترک، جایگاه خاصی در فرهنگ اسطورهای ارسبارن ندارد. البته، مردمان نسلهای قبل به احتمال محبوس شدن در "جقه گرگ" ایمان داشتند. بر اساس یک داستان رایج، چنین اتفاقی در مرد فردی به نام "عظیم کییشی" روی داده بود. این فرد هنگامی که در یک شب چله، بدون لباس، برای رفع حاجت بیرون رفته بود، توسط یک دسته عبوری از گرگان به هیبت حیوانی در آمده بود. او، بعد از ۱۸ سال زندگی با دسته، هنگام عبور از روزنهای تنگ جقه از دست داده و به هیبت انسان در آمده بود. خاطرات عظیم کییشی بخش مهمی از فرهنگ شفاهی منطقه بود. علیرغم کثرت مارهای سمی، مخصوصا در مناطق قشلاقی کنار ارس، کشتن این حیوانات عملی مذموم شناخته میشود. اعتقاد بر آن بود که هر ماری همزادی دارد که امکان ندارد انتقام همزاد کشته شده اش را نگیرد -به صورت ضمنی این همزاد از جنس جن بود که هنگام مواجه با قاتل خود را به شکل مار در میآورد. به علت تابو بودن مار کشی، افراد مارگیر، که با عنوان صوفی شناخته میشدند، در میان اهالی احترام خاصی داشتند. معروفترین صوفی قرن اخیر "صوفی حسین"، از روستای اوزان، بود که خود قربانی یک "شاه مار" شد. در حال حاضر فقط "صوفی عباس"، از اهالی وایقان، گاهی مار میگیرد. احتمال دارد که توتم بودن مار به نحوی با مهرپرستی مربوط باشد، که سگ و مار را به عنوان سمبولهای خیر و شر میشناسد. توغ ها؛ یادگارانی از روز عاشوراتوغها همان "علم جوش" زبان فارسی هستند که وجودشان در مناطق مختلف ایران گزارش شده است. ظهر عاشورا، روز شهادت امام حسین، زمانی که احساسات عزاداران به اوج میرسد، در سه روستای ارسباران (الهرد، وایان، کلاسر) سه علم ناگهان از جنب و جوش میافتند -به اصطلاح اهالی شهید میشوند-؛ علمداران شیون سر میدهند، و تماشاگرانی که تاا آن لحظه از هیبت علمهای خروشان دور ایستاده بودند نزدیک شده اسکناسها و شالهای نذری را به روی علمها میاندازند. این علمها، که توغ نامیده میشوند، در طی دهه اول محرم عصرها به میدان جلو مساجد آورده میشوند تا در حلقه محاصره عزاداران سینه زن با نوسانات نا منظم و کترهای خود در دل تماشاگران هیبتی روحانی بیافرینند. همچنان که ظهر عاشورا نزدیک میشود دامنه نوسانات زیاد شده و علمدار به زحمت قادر به مهار علمی که، گویا، تراژدی سیزده قرن پیش را ناظر بوده است. در تصویر ضمیمه، دو علم در میان دایره عزادارن دیده میشوند. یکی از علمها ساکن است و دیگری در حالت افقی قرار گرفته و علمدار را میکشد. سه توغ را سه خواهری میدانند که بعد قرنها مدفون بودن در زیر خاک کربلا به اذن الهی پرواز کرده و خود را به مساجد سه روستاای که بیشتر تعداد صالحیین را داشتند میرسانند. این تمام اطلاع است که از ماهیت سه علم مقدس شناخت ایم. متأسفانه اینگونه اظهارات شفاهی هستند و هیچ تحقیق علمی در مورد توغها انجام نگرفته است. در هر حال، هر ساله سه روستای فوقالذکر پذیرای جمعیت عظیمی از مهمانان عزاداری است که برای تماشای توغهای محترم رنج سفری هزار کیلومتری را به جان خریدهاند. سگهای ارسباراناورهان پاموک در کتاب "اسم من قرمز است" رابطه عشق-نفرت ترکها و سگها را توصیف کرده است. در میان عشایر ارسباران مصداق این وصف را میتوان به عینه مشاهده کرد. هر خانوار بین ۲ تا ۵ سگ نگاه میدارد. گوشها و دوم این سگها را در بدو تولد میبرند. به این حیوانات نان تیلیت شده در شیر میخورانند. هنگامی که گله را برای شیر دوشی به نزدیک چادرها میآورند، سگها در محوطه میخوابند بی آنکه توجهی به رهگذران داشته باشند. بین غروب و طلوع آفتاب سگها رفتاری بشدت تهاجمی دارند، و به غریبهها حمله میکنند. زدن سگها، حتی برای دفاع، با واکنش خصمانه عشایر جواب داده میشود. در حقیقت اغلب دعوای بین خانوارها به جانبداری از سگها مربوط میشود. این رابطه عاطفی با حیوانی ظاهرا نجس مورد تقبیح اهالی مؤمن تر روستا نشینان است. موسیقی عاشقی و مکتب قره داغنوشتار اصلی: عاشیق
ای قلهٔ مه گرفته بدرود، duman səlamət qal dağ səlamət qal ای آبفشان فلک و آب روانش، arxamca su səpir göydə bulutlar وی گرمی تیر ماه بدرود! leysan səlamət qal yağ səlamət qal این ابیات آغازین آوازی معروف، سروده محمد آراز، نمونهای است از آوازهای عاشیقی که در هماهنگی با طبیعت ویژهقره داغ ساخته شدهاند. کوهستانهای ارسباران به علت دور افتادگی، علیرغم دههها تحقیر فرهنگی، عنصر اصلی هویت فرهنگی خود را در فرم موسیقی عاشقی حفظ کرده است. خاستگاه موسیقی عاشقی خوانندگان دوره گردی بودند که به همراه نواختن ساز (آلتّی با هشت سهیم و به شکل تار) و آواز در شادیها و عروسیها حاضر میشدند. تاریخچه این افراد حد اقل در قرن هفدم میلادی به دده قورقود میرسد. کتاب دده قورقود مجموعه ۱۲ داستان و مربوط به زمانی است که اویغورها از دشتهای آسیای مرکزی مهاجرت کرده و در ترکیه و آذربایجان ساکن شدند. موسیقی عاشقی در طی مهاجرت بزرگ و برخوردهای منتجه با ساکنین اصلی سرزمینهای اشغال شده تکوین یافت. با این حال، توصیف زندگی با عبارات مربوط به زندگی شبانی همواره تم اصلی موسیقی عاشقی را تشکیل داده است. این جنبه در مورد موسیقی ناحیه قره داغ به وضوح دیده میشود: عاشیقها در ساخت آوازهای خود از احساسات مربوط به کوچ ایلات بین ییلاق و قشلاق الهام میگیرند. صدای بالابان و تنبک، که در موسیقی عاشقی مناطق دیگر غایب است، مشخصه وابستگی به طبیعت کوهستانی را برجسته تر میکند. متاسفانه، در سالهای اخیر بعد از درگذشت بالابانچیهایی، همچون عباس عبادی و ذولفقار، عاشیقهای قره داغ کمکم بالابان و تنبک را از موسیقی خود حذف کردهاند. قالی قره داغنوشتار اصلی: قالی قره داغ
اقتصادتا قبل از انقلاب اسلامی، اقتصاد منطقه نوعی خود کفایی محلی داشت؛ تمام غذا در محدوده روستاها تولید میشد، و محصول مازاد با کالاهای فروشندگان دوره گرد مبادله میشد. ساکنین کنارههای ارس، عموماً، عشایر نیمه ساکن بودند. آنها بعد از برداشت محصول، در فصل تابستان دامهای خود را به مراتع کوهستانهای بالا دست میبردند. مراتعی مانند چپرلی و آقداش هر کدام به ساکنان یک روستای مشخص تعلق داشتند. تا میانههای سالهای ۱۳۵۰ شمسی، کشت دیم در زمینهای شیب دار باعث فرسایش شدید خاک شده و بازدهی زمینها را کاهش داد بود. بعلاوه، اعلام قسمت عمده منطقه بعنوان منطقه آزاد بی توجه به معیشت ساکنین، به دامپروری آسیب زد. مردم مجبور شدند بخش عمده در آمد خود را از کارگری فصلی در تهران تامین کنند. بعد از انقلاب، توسعه راهها باعث در دسترس قرار گرفتن بازارهای شهری شده و کار دامپروری را با صرفه نمود. متاسفانه، اختلافات پایان ناپذیر سر مالکیت چرا گاهها و در دسترس نبودن چوپان، گسترش بیشتر دامپروری را نا ممکن کرده است. در سالهای اخیر، زنبور داری به صورت یک شغل سود آور در آمده، اما، رقابت با عسلهای تقلبی در بازار آینده زنبور داری را در ابهام برده است. آثار گردشگری در اقتصاد محل هنوز آشکار نشده است. گردشگران ترجیح میدهند در چادرها بمانند و از غذاهای کنسروی، که همراه آوردهاند، بخورند. نتیجه به جا گذاشتن زباله در کنار جادهها و، احیانا، تخریب مراتع و مزارع روستائیان است. در سالهای اخیر فرمانداری کلیبر با برگزاری جشنواره انار و زغال اخته برای ترویج تولید تجاری و بازاریابی این میوهها تلاش کرده است. در اخبار منتشره اغلب بر جنبههای جذب گردشگری این جشنوارهها تاکید میشود. آثار تاریخی مهم ارسباران
چهرههای شاخص
کمپهای توریستی ارسباراناز جمله مکانهای مناسب در جنگلهای ارسباران جهت استراحت و اسکان میتوان به قلعه درسی، مکیدی درسی، آینالو در کلیبر و چیچکلو در ورزقان اشاره کرد نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() |